اعاده دادرسی در دیوان عالی کشور

بسم الله سلام بنده یکباب مغازه شهرک غرب از سال ۱۳۷۴ با شغل سوپرمارکت فعالیت می کنم درتاریخ ۱۶/۱۰/۸۱سرقفلی مغازه را از مالک خریدم همچنین تمامی انشعابات آب وبرق و گاز و تلفن و عوارض شهرداری و الاآخر خودم خریده ام و بنام خودم می باشد ملک فوق ۶۱۰۰متر مشاع است که در جلو ملک ۱۳مغازه احداث شده ۴ واحد مسکونی در طبقه فوقانی مغازه ها و الباقی بصورت باغ و زمین است مالک ملک هم وکیل پایه یک دادگستری بود و تمام مغازه ها رو بصورت سرقفلی با یک قرارداد هم شکل واگذار کرده در سال ۱۳۹۱ پس از ۱۷سال که بنده در مغازه سوپر مارکت که سرقفلی رو خریده بودم می گذشت که مالک ملک در سن ۹۲سالگی فوت کرد و ورثه در سال ۹۲ ملک را به شخص دیگری فروختند در سال ۹۴ یکی از وراث که آمریکا بود با شکایت و محکوم کردن مادرش به جعل و کلاهبرداری یکدانگ از شش دانگ را توانست به نام خودش برگرداند که هنوز مهر رای و سند خورده نخورده بلای آسمانی و زلزله شد و خراب رو سر ما چندین شکایت جعل قرارداد صلح سرقفلی بنده را مطرح کرد نهایتا منع تعقیب صادر شد و برای قطع انشعاباتی که من خریده بودم هر کاری توانست کرد موفق به صلب امتیاز از بنده نشد برای ابطال جواز کسب بنده اقدام کرد و تا حد ابطال با رشوه و اعمال نفوذ رفت که به لطف خدا در دیوان عالی کشور جلو این هم گرفتم پرونده ای در دادگاه عدالت شعبه ۱۴۵ برای بنده که سرقفلی دارم با سرایدار متصرف و غاصب با موضوع خلع ید مطرح کرد سرایدار هم تقابل حق نسق زارعانه رو طرح کرد بنده هم چند سالی این وسط به در و دیوار میخوردم با توجه به ارایه تمام مدارکم به دادگاه بدوی هر وقت مراجعت کردم قاضی میگفت مربوط به شما نیست کارشناس آمد مراجعه کردم قاضی گفت مریوط به شما نیست کارشناس کشاورزی واسه اوناست مراجعه کردم قاضی گفت درگیرند راجب پول دستمرد کارشناس تا اینکه رای صادر شد با قید اجرت المثل ایام تصرف از ۸۱ تا العان و خلع ید محکوم شدم با چه عدله ای با چه رسیدگی و طبق قانون و محکمه ای نفهمیدباز همه گفتند تجدید نظرخواهی کن رای نقض میشه اشتباه کرده قاضی هم گفت کمکت می کنم اعسار بده برای تجدید نظر من قبول می کنم مثلا خواست اینظور خودش رو قانع کنه اعسار دادم تجدید نظر خواهی کردم چند ماه طول کشید مجددا هرچه مراجعه و پیگیری کردم باز همون داستان که دعوای اعسار اونهاست و الا حال در سامانه ثنا که پیگیر بودم متوجه شدم که پرونده در اوایل شهریور شعبه ۵۶ تجدید نظر ثبت شده هرچه انتظار ثبت و در پرونده های بنده قابل رویت باشه خبری نشد در تاریخ ۱۴۰۰/۱۰/۰۵رفتم شعبه ۵۶ تجدید نظر با چه خواهش و تمنایی اجازه دادند برم پشت درب اتاق شعبه ۵۶ موضوع را گفتم مدیر به دفتردار گفت ببینه دفتر دار گفت مهرداد انتظاری هست ولی غیر فعال هستش سوال کردم مدیر بلند شد نگاه کرد گفت اهان مربوط به شما نیست وکیل مالک که ۵ دانگ داره آمده بود اعلام وکالت کنه قبول نکردم فعلا راجب سرایدار هست و مالک یک دانگ ساعت ۹ شب ۲۷/۱۰/۱۴۰۰ابلاغ آمد وارد شدم شعبه تجدید نظر ۵۶ گفتم خوب بلعخره ثبت شد در کمال حیرت متوجه پیوست شدم و رای که قطعی شده تنها اسم من بالای رای امده بدون هیچ اشاره ای اما خلع ید قطعی شده فورا ۱۴۰۰/۱۰/۲۸ رفتم تجدید نظر از مدیر دفتر و دفتردار و حفاظت و سرپرست ابراز ناراحتی و همدردی می کردند اما هیچ تاثیری برای من نداشت این تمام ماجرا چطور می تونید بدادم برسید من هیچ جای ریسک و اشتباه ندارم افتادم تو چاه عمیق یک انسان باسواد خداشناس قاطع جنگنده برای احقاق حق باید سمت من دست دراز کنه کسی که توانمند و باتجربه زندگی من جایی برای کسب تجربه نداره موفق شد جان بخواد پول که ارزشی نداره